موزغانچیلغتنامه دهخداموزغانچی . [ م ُ ] (اِ مرکب ) سردسته ٔ موزیک نظامی . رئیس رسته ٔموزیک در ارتش . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موزیکانچی شود. || موسیقی . (یادداشت مؤلف ).
مزغان چیلغتنامه دهخدامزغان چی . [ م ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مزقان چی . (مزغان + چی علامت نسبت در ترکی ) کسی که مزغان مینوازد.کسی که در دسته ٔ مزغان (موزیک نظامی ، یا موزیک شبیه خوان
موزغانلغتنامه دهخداموزغان . [ م ُ ] (از فرانسوی ، اِ) (اصطلاح موسیقی ) مزقان . دسته ای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نوازند. (یادداشت مؤلف ). مزقان . و رجوع به موزیکان
مزغانلغتنامه دهخدامزغان . [ م ِ ] (اِ) مزقان . (ترکی شده ٔ موزیکان ) [ موزیک + ان ] دسته ای از سازهای مختلف بادی (چون شیپور وغیره ) که با طبل و سنج در موزیک نظامی با هم نوازند. م