بزرگ برای سن جنینیlarge for gestational age, LGAواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نوزادی که وزن آن بیش از 90درصد وزن استاندارد سنش باشد
زبان عمومیgeneral language, general purpose language, GPL, everyday language, language for general purpose, LGPواژههای مصوب فرهنگستانزبان رایج و مشترک گویشوران یک جامعة زبانی برای ارتباط و فهم متقابل روزمره و عمومی
مگللغتنامه دهخدامگل .[ م َ گ ِ ] (اِ) زلو را گویند و آن کرمی است سیاه رنگ که خون فاسد از بدن و اعضای مردم بمکد. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) : در مجاری
مگللغتنامه دهخدامگل . [ م َ گ َ ] (اِ) وزغ . (فرهنگ رشیدی ). وزق و غوک باشد. (برهان ) (آنندراج ). غوک و قرباغه . (ناظم الاطباء). ضفدع . (بحر الجواهر). چغز. غوک . وزغ . بزغ . غن
مولِکْگویش گنابادی در گویش گنابادی پنبه یا پارچه یا نخ یا طنابی که آغشته به روغن مِنْدُو میکردند و شب ها برای روشنایی در گذشته از آن استفاده میکردند.
مِچَلْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی فریب دادن ، فریب خوردن ، کلک زدن ، خر کردن ، سرکار گذاشتن ، سرکاری
مِلَجْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی صدای بوسه زدن بر کسی یا چیزی ، مزه کردن چیزی ، رجوع شود به ملج ملوج
گراف یالیline graph, covering graph, adjoint graph, derived graph, edge graphواژههای مصوب فرهنگستانبرای گراف مفروض G، گرافی مانند (G)L که رأسهای آن یالهای G هستند و دو رأس در(G)L به هم وصل میشوند، هرگاه یالهای متناظر در G دارای رأس مشترک باشند
پیشپایهواژهنامه آزادپیش+پایه هموگ(معادل) premise از جناب حیدری ملایری from Piš- "before; in front," from Mid.Pers. pêš "before, earlier," O.Pers. paišiya "before; in the presence o