کنغلغتنامه دهخداکنغ. [ ک ِ ] (اِ) چرک کنج و گوشه های چشم . (برهان ) (آنندراج ). چرک گوشه و کنج چشم . (ناظم الاطباء). مصحف «کیغ» = کیخ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به همین دو
نغولغتنامه دهخدانغو. [ ن َغ ْوْ ] (ع مص ) نرم گفتن سخن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نرم سخن گفتن . (از ناظم الاطباء). تکلم کردن به کلامی که فهمیده شود. (از المنجد). رجوع به ن
نغوکلغتنامه دهخدانغوک . [ ن ِ ] (اِ) به معنی نغوشاک است . (برهان قاطع) (جهانگیری ). مصحف و مخفف نغوشاک . (حاشیه ٔبرهان قاطع چ معین ). رجوع به نغوشا و نغوشاک شود.