نصبةلغتنامه دهخدانصبة. [ ن َ ب َ ] (ع اِ) واحد نصب است به معنی نشانه ٔ برپا کرده شده ، علم منصوبه . (از اقرب الموارد). رجوع به نصَب شود. || دام برپا کرده و آنچه در مقابل هجوم دش
نصبةلغتنامه دهخدانصبة. [ ن ِ ب َ] (ع اِ) هیأت و حالت برخاستن . (یادداشت مؤلف ). چگونگی نصب . نوع النصب . (المنجد) (از اقرب الموارد).
نصبةلغتنامه دهخدانصبة. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ)ستون . (آنندراج ). فرسنگسار. شاخص . (فرهنگ خطی ). ستون برپا شده . (ناظم الاطباء). ستونی که [ در بیابان ] برپا کنند شناختن علامت راه را.
مرحلة نصبinstallation stageواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از چرخة توسعة نرمافزار، شامل آزمایشها و آموزشها و تغییرات لازم برای جایدادن نرمافزار تولیدشده در محل بهرهبرداری
نصبلغتنامه دهخدانصب . [ ن َ ص َ ] (ع اِ) نشان برپای کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عَلَم منصوب . (متن اللغة). || آنچه برپا کنند بهر پرستش . (غیاث اللغات ). نُصُب . نَصب