نساجلغتنامه دهخدانساج . [ن َس ْ سا ] (ع ص ) جولاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بافنده . چولاه . (از ناظم الاطباء). بافنده ٔجامه . (غیاث اللغات ). جولاهه . (مهذب ا
گنسالغتنامه دهخداگنسا. [ گ َ ن ِ ] (اِخ ) خدای علم و ادبیات به عقیده ٔ هندوان ، که دارای سری چون سر فیل است .
نسالغتنامه دهخدانسا. [ ن َ ] (اِ) جائی که بر آن آفتاب نتابد یا در بعضی اوقات سال بتابد. (فرهنگ نظام ). موضعی را گویند از کوه و غیر آن که در آنجا آفتاب هرگز نتابد یا کمتر برسد.