نمایشنامهنویسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه شنامهنویس، فیلمنامهنویس، سناریونویس سوفوکل، اوریپید، شکسپیر، مولیر، چخوف، ایبسن، برشت، بکت، تنسیویلیامز، پینتر، آرن
نمایشنامهنویسdramatist, playwrightواژههای مصوب فرهنگستاننویسندۀ اثر ادبیـ نمایشی که برای اجرا بر روی صحنه نوشته شود