نتاجلغتنامه دهخدانتاج . [ ن ِ ] (ع اِ) زه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نسل . نژاد. (ناظم الاطباء). زاده . زاد. || بچه ٔ بهیمه . (فرهنگ نظام ). || هنگام زاییدن . (ناظم الاطبا
نتاجفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نسل و نژاد.۲. آنچه از گله و رمه زاییده شود؛ بچهای که از چهارپایان به وجود آید.
کنتأولغتنامه دهخداکنتأو. [ ک ِ ت َءْوْ ] (ع ص ) از «ک ت ء» رسن سخت و قوی . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ). الجمل الشدید . (اقرب الموارد) (محیط المحیط) (از متن اللغة). ریسمان سخ
کنتأللغتنامه دهخداکنتأل . [ ک ُ ت َءْل ْ ] (ع ص ) از «ک ت ل » کوتاه و نون زائد است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ج 8 ص 94) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). کوتاه قامت .