ناسلوکگویش دزفولیناسازگار، بد رفتار ، کسی که اهل راه مذهب دین و خدا نیست وسلوک دینی ندارد بدین سبب بدخو وبرفتار است
ناسللغتنامه دهخداناسل . [ س ِ ] (ع ص ) مسرع . (المنجد). شتابان . به شتاب رونده . ج ، نُسَّل . || پشم و یا پر افتاده . (ناظم الاطباء).
ناسلةلغتنامه دهخداناسلة. [ س ِ ل َ ] (ع ص ) ران کم گوشت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء): فخذ ناسلة؛ ران کم گوشت . (منتهی الارب ).