ناهولادaneuploidواژههای مصوب فرهنگستان1. اندامگان یا یاختهای که یک یا چند فامتن کمتر یا بیشتر از تعداد معمول فامتنهای گونۀ مربوط داشته باشد 2. ویژگی اندامگان یا یاختهای که یک یا چند فامتن کمتر
ناهولادیaneuploidyواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن تعداد فامتنهای اندامگان یا یاخته مضرب صحیحی از عدد پایۀ فامتنی گونۀ مربوط نباشد
گناهفرهنگ مترادف و متضاداثم، بزه، تقصیر، جرم، جنایت، حرج، خبط، خطا، ذنب، زلت، سیئه، کبیره، معصیت، منکر ≠ حسنه
گناهدیکشنری فارسی به انگلیسیconviction, crime, error, evil, fault, guilt, immorality, misdeed, offense, sin, stumble, transgression, wrong