نااستادلغتنامه دهخدانااستاد. [ اُ ] (ص مرکب )ناآزموده کار و بی وقوف . (ناظم الاطباء). که مهارت ندارد. نامجرب . بی تجربه . ناشی . که ماهر در کاری نیست .
نااستادیلغتنامه دهخدانااستادی . [ اُ ] (حامص مرکب ) ناشی گری . عدم مهارت . نادانستگی . بی وقوفی . صاحب منتهی الارب آرد: وَرِه َ وَرهَاً؛ نااستادی کرد در کار. توره فی عمله ؛ نادانستگ
نااوخلغتنامه دهخدانااوخ . (اِخ ) دهی از دهستان بیزکی (یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان مشهد) بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، واقع در 27 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هز
نااوسلغتنامه دهخدانااوس . (اِ) مأخوذ از یونانی . معبد ترسایان و آتشکده . (ناظم الاطباء). بر وزن ناقوس به ضم همزه ، در رشیدی به معنی آتشکده آمده . حکیم سنائی گفته : گرچه زاغ سیاه