نازپرورلغتنامه دهخدانازپرور. [ پ َ وَ ] (نف مرکب ) پرورنده ٔناز. (از آنندراج ). || (ن مف مرکب ) پرورده شده از ناز. نازپرورد. (از آنندراج ). نازپرورد. نازپرورده . آنکه به ملاطفت و ن
نازپروردهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ظریف، لطیف، ملوس، نازپرورد، نازدیده، نازنین ۲. حساس، زودرنج ≠ محنتکشیده