kharijite
خسته شدم، غارت کردن، چاپیدن، لخت کردن، ویران کردن، ازردن، بستوه اوردن
حمل کرد
متهم، موظف، موکل
انجام، بردن، حمل کردن، حمل و نقل کردن، بدوش گرفتن
هریت