نزورلغتنامه دهخدانزور. [ ن َ ] (ع ص ) زن کم فرزند یا کم شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نَزِرَة. (ازالمنجد). زن اندک زاینده . (دهار). اندک فرزند
نزورلغتنامه دهخدانزور. [ ن ُ ] (ع مص ) نَزْر. نَزارة. نُزورة. (منتهی الارب ). رجوع به نَزْر شود. || (ص ، اِ) ج ِ نَزِرَة، به معنی زن کم شیر یا کم فرزند. (از المنجد).
نزورةلغتنامه دهخدانزورة. [ ن ُ رَ ] (ع مص ) اندک گشتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). نزر. نزور. نزارة. نزرة. (از اقرب الموارد). رجوع به نَزْر شود.
نزول گرفتنلغتنامه دهخدانزول گرفتن . [ ن ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول ، نزول خوردن . ربا خوردن . از وام گیرنده ربح پول را گرفتن .