نشوهلغتنامه دهخدانشوه . [ ن َش ْ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه در 33 هزارگزی ساوه در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 264 تن سکنه دارد، آبش از قنات ، محصو
نشوهفرهنگ انتشارات معین(نَ وَ یا وِ) [ ع . نشوة ] 1 - (مص ل .) سرخوش شدن و نشأه یافتن به وسیلة استعمال مواد مخدر. 2 - (اِمص .) سرخوشی و نشأه .
نشوهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بوییدن؛ بو کردن.۲. مست کردن.۳. (اسم) سرخوشی از می؛ سکر؛ مستی؛ اول مستی.
نشوه بخشلغتنامه دهخدانشوه بخش . [ ن َش ْ وَ / وِ ب َ ] (نف مرکب ) مستی آورنده . || سرور و خوشحالی آورنده . (ناظم الاطباء).
کنش گُوهایwedging actionواژههای مصوب فرهنگستانتنش ناشی از محصولات خوردگی جمعشده در تنگناها و نوک ترکها
واکنش هستهای مستقیمdirect nuclear reactionواژههای مصوب فرهنگستانواکنشی هستهای که در آن حالت میانی شبهپایدار تشکیل نمیشود و مدتزمان لازم برای واکنش مرتبة گذار یکی از دو هسته از مقابل هستة دیگر است
واکنش همزمانconcerted reactionواژههای مصوب فرهنگستانواکنشی که در آن شکسته شدن و تشکیل پیوند همزمان صورت میگیرد
شما نمی توانید (/ تیغتان نمی برد/ ازتان بر نمی آید) این کار را بکنید.گویش اصفهانی تکیه ای: šoma ne(n) kâr nešid ka. طاری: šemâhâ tiqdun navuna in kâr bekrid. طامه ای: šomâ bedunârnayye ne kâr bokerid. طرقی: šomâ teqdu navâna in kâr bekerid. ک
بریزگویش خلخالاَسکِستانی: eka دِروی: e.ka شالی: aka کَجَلی: ara.ka کَرنَقی: bərəj کَرینی: birij کُلوری: ika گیلَوانی: eka لِردی: birij
این پیراهن قشنگ را از کجا خریدی؟÷ ÷گویش اصفهانی تکیه ای: ne(n) pirun-e qašang-ed kiyâ-de behriya? طاری: in perun-e qešeng-ed kâyâ-vâ behriya? طامه ای: ni piron-e xošgel-ed keɹe-de bo:riye? طرقی: in pörâhun-e
هنگامی که می خواستم از پله ها پایین بیایم ، پایم گیر کرد و زمین خوردم. (/ وقتی که از پله ها پایین می آمدم، پایم گیر کرد و زمین خوردم.)گویش اصفهانی تکیه ای: vaxdi amgâ pellahâ-de ǰir ehon, pâm gir beka-vo zemin gelâɂun طاری: vaxdi pellahâ-vâ ǰer atumayun, pâm gir-eš ka-vo zimin bumayun. طامه ای: vaxdi ke pe