نواهضلغتنامه دهخدانواهض . [ ن َ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناهض . (ناظم الاطباء). رجوع به ناهض شود. || ج ِ ناهضة. رجوع به ناهضة شود. || شتران کلان جثه و درشت اندام . (منتهی الارب ) (از
ام نواهضلغتنامه دهخداام نواهض . [ اُم ْ م ِ ن َ هَِ ] (ع اِ مرکب ) ام الدماغ . ام دماغ ، و آنرا ام الفراخ و نواهض الفراخ نیز گویند. (از المرصع).
ناهضلغتنامه دهخداناهض . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از نهض و نهوض است . رجوع به نهوض شود. || چوزه ٔ مرغ بال تمام راست کرده و آماده ٔ پریدن شده .(منتهی الارب ) (آنندراج ). جوجه
ناهضةلغتنامه دهخداناهضة. [ هَِ ض َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ناهض . رجوع به ناهض شود. || ناهضةالرجل ؛ برادران پدری مرد که با وی قیام نمایند و کسانی که بجهت وی غضب کنند بر کسی و قیام نم
ناهضفرهنگ انتشارات معین(هِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) برخیزنده ، قایم . 2 - مکان مرتفع . 3 - (اِ.) گوشت بالای بازو. ج . نواهض .