نویملغتنامه دهخدانویم . [ ن َ ] (اِ) لفظی است که آن را در عربی محض می گویند، همچنانکه گویند بنویم دیدن شناخت ، یعنی بمحض دیدن شناخت . (از برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). ا
نویملغتنامه دهخدانویم . [ ن َ ] (ع ص ) مرد کندخاطر نادان ، یا گمنام بی اعتبار. (منتهی الارب ). مغفل ، و گفته اند خامل . (از اقرب الموارد). نُوَمَة. (از اقرب الموارد).
ابن نجیملغتنامه دهخداابن نجیم . [ اِ ن ُ ن ُ ج َ ] (اِخ ) زین العابدین بن ابراهیم بن نجیم مصری . فقیه حنفی . تألیفات او در فقه معروف است و مهمترین آنهاست : الاشباه و النظائرالفقهیه
رکن یمانیلغتنامه دهخدارکن یمانی . [ رُ ن ِ ی َ ] (اِخ ) یکی از ارکان کعبه است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یکی از ارکان کعبه است و آن رکنی است که در سمت یمن واقع شده ر