نوشانوشلغتنامه دهخدانوشانوش . (اِ مرکب ) نوش نوش . نوش باد نوش باد! نوش بادی که باده گساران در بزم می هنگام جام برگرفتن یکدیگر را گویند : صفیر مرغ و نوشانوش ساقی ز دلها برده اندوه
نوشانلغتنامه دهخدانوشان . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت از بخش سلوانا از شهرستان ارومیه ، در 9 هزارگزی مشرق سلوانا، در دره ٔ سردسیری واقع است و 67 تن سکنه دارد. آبش از چشم
نوشانفرهنگ نامها(تلفظ: nušān) نوشاندن ، نوشانیدن ، به نوشیدن واداشتن ؛ به علاوه (صفت فاعلی از نوش) شیرینی بخش.