ترانَهِشتوفانstorm transpositionواژههای مصوب فرهنگستانفن بهکاررفته برای تعیین بارش بیشینۀ محتمل با جابهجایی یک گرتۀ عمق-پهنه- مدت بارش از محل رویداد واقعی آن به مکانی که رخداد آن انتظار میرود
ترانچهلغتنامه دهخداترانچه . [ ت ُ چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیگله ، در بخش هوراند شهرستان اهر که در 26هزارگزی جنوب هوراند و 10هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر واقع است . کوهستانی
ترانَهِشtransposition 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند بریده شدن ترانَهِشه از محل اصلی و جابهجایی آن در دِنای هدف
ترانَهِشهtransposon, mobile genetic element, selfish genetic element, transposable element, mobile element, jumping gene, transposon-like elementواژههای مصوب فرهنگستانهر قطعه از دِنا که بتواند درون ژنگان جابهجا شود
تورانچهلغتنامه دهخداتورانچه . [ چ ِ ] (اِخ ) نام شهری بود از بلاد تبرستان و آن را به تعریف تورانچه می گفته اند؛ یعنی توران کوچک و در معجم البلدان ترنجه نوشته . (انجمن آرا) (آنندراج