ترزئةلغتنامه دهخداترزئة. [ ت َ زِ ءَ ] (ع مص ) بسی زیان کردن . (مصادر زوزنی ). مصدر رزء از باب تفعیل است ولی در فرهنگهای معتبر عربی دیده نشد، جز این که المرزَّؤون (اسم مفعول از
ترزلغتنامه دهخداترز. [ ت َ ] (ع مص ) تارز گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت و صلب گردیدن . (ناظم الاطباء). خشک و سخت و صلب گردیدن چیزی . (از المنجد). غلیظ و خشک و سخت شدن
ترزلغتنامه دهخداترز. [ ت َ رَ ] (ع مص ) گرسنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بر زمین افکندن . (منتهی الارب ). || خوردن گوسپند گیاه تر و منقطع گردیدن بدان اجواف آن . (منته
ترزلغتنامه دهخداترز. [ ت ِ رِ ] (اِخ ) دآویلا (سَنْت ...) (1515 - 1582 م .). زنی عارف و اصلاح کننده ٔ وضع کارمل فلسطین که در ویلای اسپانیا متولد شد. وی بسال 1533 م . از ویلا به
ترزلغتنامه دهخداترز. [ ت ِ رِ ] (اِخ ) (1873 - 1897م .) وی از زنان مذهبی دین مسیح در لیزیو بود و بسال 1925 م . در شمار مقدسان درآمد. ذکران وی سوم اکتبر است .
ترزلغتنامه دهخداترز. [ ت ِ رِ ] (اِخ ) نام زنی از شاهزادگان اسپانیایی و دختر آلفونس ششم که سفیه و حیله گر بود. وی پس از جنگ و جدال با هانری و آلفونس هشتم و پس از آن با پسرش آلف