تروحلغتنامه دهخداتروح .[ ت َ رَوْ وُ ] (ع مص ) شبانگاه رفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || شبانگاه آمدن قوم .
ترجحلغتنامه دهخداترجح . [ ت َ رَج ْ ج ُ ] (ع مص ) بگراییدن . (تاج المصادر بیهقی ). گراییدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مایل شدن چیزی بطرفی ، و بوسیله ٔ باء جر متعدی شده معن
بازۀ فروکِشَند فروتر حارّهایtropic lower-low-water intervalواژههای مصوب فرهنگستانبازۀ ماهکِشَندی مربوط به فروکِشَندهای فروتر میانگین در هنگام کِشَندهای حارّهای
واکنش الکتروحلقهایelectrocyclic reactionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نوآرایی حلقهای که در آن پیوند سیگما بین دو اتم کربن انتهایی یک مولکول مزدوج شکل میگیرد و به کاهش یکی از پیوندهای موجود منجر میشود