ترومتیلغتنامه دهخداترومتی . [ ت َ رُ م َ ] (اِ مص ) ترمنشت . مقابل آرمتی . بادسری و خیره سری و ناسازگاری و برتنی و سرکشی . رجوع به ترمنشت و فرهنگ ایران باستان ص 83 شود.
لوکوموتیو ترکیبیhybrid locomotiveواژههای مصوب فرهنگستانقطار برقی با موتور دیزلی که از دو امکان استفاده از نیروی برق و سوخت فسیلی برخوردار است
ترجلغتنامه دهخداترج . [ ت َ ] (اِخ ) (یوم ...) یومی مشهور از ایام عرب است و در آن لقیطبن زرارة بدست کمیت بن حنظله اسیر گردید. (از معجم البلدان ).
ترجلغتنامه دهخداترج . [ ت َ ] (ع مص ) پنهان شدن . (منتهی الارب ) (المنجد) (ناظم الاطباء). استتار. (ذیل اقرب الموارد).
ترجلغتنامه دهخداترج . [ ت َ رَ ] (ع مص ) مشتبه شدن بر کسی چیزی از علم و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجلغتنامه دهخداترج .[ ت َ ] (اِخ ) بیشه ای است شیرناک در یمن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مأسدة. (از اقرب الموارد). یقال فی المثل : هو اجراء من الماشی بترج . (اقرب الموار