ترونلغتنامه دهخداترون . [ ت ِ رُ ] (اِخ ) حکمران هی مر که در مقابل حمله ٔ آمیلکار سردار مشهور قرطاجنه (کارتاژ) از گِلُن جبار سیسیل کمک خواست و پس از آتش زدن کشتی های آمیلکار و ش
ترونلغتنامه دهخداترون . [ ت ُ ] (اِخ ) شهری است در لهستان که 104800 تن سکنه دارد. این شهر مرکز مهم تغییرات اساسی لهستان قرار داشت .
ترگونلغتنامه دهخداترگون . [ ت َ ] (اِ) دوال فتراک . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 378) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (صحاح الفرس ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). فتراک . (فرهنگ جهانگیری ). د
تروجنلغتنامه دهخداتروجن . [ ت ُ ج ِ] (اِخ ) دهی از دهستان قره طقان است که در بخش بهشهر شهرستان ساری و پنج هزارگزی باختر بهشهر بر کنار شوسه ٔ بهشهر به ساری قرار دارد. دامنه ای معت