تسعةلغتنامه دهخداتسعة. [ ت ِ ع َ ] (ع عدد، اِ) بمعنی نه که عدد معروف است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مذکر تسع. (متن اللغة). این کلمه همیشه درمذکر استعمال می شود و تسعة رجال ، ی
ذوتسعة اضلاعلغتنامه دهخداذوتسعة اضلاع . [ ت ِ ع َ ت َ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) صاحب نه پهلو. خداوند نه بر. کثیر الاضلاع نه ضلعی .
مکتسعةلغتنامه دهخدامکتسعة. [ م ُ ت َ س ِ ع َ ] (ع ص ) گوسپندی که آن را برصة و وحرة رسیده باشد و آن کرمکی است که چون به گوسپند رسد نیمه ٔ پستان آن خشک گردد. (منتهی الارب ) (ناظم ال
توسعة انبوهبرمبناtransit-oriented development, TODواژههای مصوب فرهنگستانتوسعة شهر با توجه ویژه به حملونقل عمومی انبوهبر