تسویلغتنامه دهخداتسوی ٔ. [ ت َ س ْ ءْ ] (ع مص ) تسوئة. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (المنجد) (اقرب الموارد). عیب کردن کسی را و منسوب به بدی نمودن و بد گفتن . (منت
تسویلغتنامه دهخداتسوی . [ ت َ س َ وْ وی وِ ](ع مص ) راست شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برابر شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). مستوی و برابر گردیدن . (منتهی الارب
تسویکلغتنامه دهخداتسویک . [ ت َ س ْ ] (ع مص ) مسواک کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). مسواک بدندان مالیدن . (آنندراج ). مالیدن دهان را با مسواک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء
تسجیةلغتنامه دهخداتسجیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) کسی را در جامه پیچیدن و جامه ٔ مرده درکشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). پوشانیدن مرده را به جامه و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطبا
تسویةلغتنامه دهخداتسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) از: («س و ء») عیب کردن کسی را و منسوب به بدی کردن و بد گفتن . (منتهی الارب ). و رجوع به تسوئة و تسوی ٔ شود.
ستاد مشترکjoint staffواژههای مصوب فرهنگستانستادی ویژۀ فرماندهی مشترک، فرماندهی مخصوص، فرماندهی مشترک تابع، نیروی رزمی مشترک یا عنصر عملیاتی تابع که نقش مرکز هماهنگکنندۀ نیروها و یگانهای متفاوت را بر عه