تقعوشلغتنامه دهخداتقعوش . [ ت َ ق َ وُ ] (ع مص ) تقعوس . کلانسال گردیدن . || ویران شدن خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تقعلغتنامه دهخداتقع. [ ت َ ق َ ] (ع مص ) گرسنگی و گرسنه شدن . والفعل من سمع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
توقع داشتنلغتنامه دهخداتوقع داشتن . [ ت َ وَق ْ ق ُ ت َ ] (مص مرکب ) چشم براه بودن و انتظار داشتن و امید داشتن . (ناظم الاطباء). چشم داشتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : بکتوزون پیش اب
توقع کردنلغتنامه دهخداتوقع کردن . [ ت َ وَق ْق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خواهش کردن . خواستن . تمنی کردن . درخواست کردن : اگر مثلاً در ملک ، مشارکت توقع کنی مبذول است . (کلیله و دمنه ).