تضرةلغتنامه دهخداتضرة. [ ت َ ض ِ / ض ُرْ رَ ] (ع اِ) تنگی وبدحالی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بدی حال . (از اقرب الموارد). تنگ و کمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نقصان
تضرجلغتنامه دهخداتضرج . [ ت َ ض َرْ رُ ] (ع مص ) خون آلود شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آلوده شدن جامه و جز آن به خون . (از اقرب الموارد).
تضجرلغتنامه دهخداتضجر. [ ت َ ض َج ْ ج ُ ] (ع مص ) نالیدن و بی قراری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دلتنگی و بی آرام شدن . (غیاث اللغات ).
تضورلغتنامه دهخداتضور. [ ت َ ض َوْ وُ ] (ع مص ) آماده ٔ گریستن شدن . || فریاد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فریاد کردن از درد ضرب یا از گرسنگی . (از اقرب المو