تنیلغتنامه دهخداتنی . [ ت َ ] (ص نسبی )بمعنی جسمانی است . (برهان ). منسوب به تن چنانکه در تنانی گذشت ، یعنی جسمانی . (انجمن آرا) (آنندراج ). دارای جسم و جسمانی و مادی . (ناظم ا
تنیکلغتنامه دهخداتنیک . [ ت َ ] (فرانسوی ، ص ) تانیک . موصوف آن کلمه ٔ اسید است ، به اصطلاح کیمیا ماده ٔقابضی را گویند که با بَزها (بازها) مرکب شده تولیدتنات کند، و آن را تنن نی