تنجش عرضیtransverse shrinkageواژههای مصوب فرهنگستانکاهش پهنای مجموعة دو ورقه در جوشکاری لببهلب متـ . انقباض عرضی
تنوشلغتنامه دهخداتنوش . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) دست به دستار مالیدن و پاک کردن ، یقال : تنوش یده بالمندیل ؛ ای مشها من الغمر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
تن شویلغتنامه دهخداتن شوی . [ ت َ ] (اِ مرکب ) تن شو. حوض و جوی آب و چشمه و امثال آنرا گویند عموماً. (برهان ). هرچه بدان تن شویند عموماً. (انجمن آرا). جوی یاچشمه که در او غسل کنند
تنگ شکرلغتنامه دهخداتنگ شکر. [ ت َ گ ِ ش َ ک َ / ش ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دهان معشوق باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). کنایه از محبوب و دهان محبوب . (آن