تهییجلغتنامه دهخداتهییج . [ ت َ ] (ع مص ) برانگیختن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار)(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برآغالیدن . برآغالانیدن . اف
تهییجفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغوا، برانگیختگی، تحریک، تشویق ۲. جنبوجوش، شور ۳. شوقزدگی، هیجانزدگی ۴. برانگیختن، بههیجان آوردن، شوراندن ۵. بههیجان آمدن، برانگیخته شدن ۶. هیجانزده کردن، به
تهییجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام هییج، تحریک، تشویق، تشجیع، انگیزش، تأثیر شیفتن، مجذوب کردن، مفتون کردن، افسون کردن، جادوگری غلیان، آتش کولیبازی تهییج عامه، آشوبگری، انقلاب بر
تهییکلغتنامه دهخداتهییک . [ ت َ ] (ع مص ) شتافتن . || چاه کندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تهویک شود.