تاختگاهلغتنامه دهخداتاختگاه . (اِ مرکب ) جایی که در آن اسب را دوانند مسابقه را. پیست . خطی است که اسبهای دونده در اسب دوانی در آن می دوند. (فرهنگستان ).
تاختگاهفرهنگ انتشارات معین(اِمر.) 1 - جایی برای تمرین اسب - سواری . 2 - خطی که اسب های دونده در اسب دوانی در آن می دوند.
تاختگاهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جای تاختوتاز؛ جای دوانیدن اسب.۲. (ورزش) در مسابقات اسبسواری، خطی که اسبهای دونده روی آن میدوند.
تاختلغتنامه دهخداتاخت . (مص مرخم ، اِمص ) در پهلوی نیز تاخت بمعنی دو،حمله ، هجوم . (برهان قاطع چ معین ). نوعی از رفتن اسب ، نوعی از دویدن اسب ، قسمی راندن اسب ، قسمی رفتن بشتاب
تاختجلغتنامه دهخداتاختج . [ ] (اِ) نوعی پارچه که در «جُنگ » نیشابور بافند. (از دُزی ج 1 ص 138). سیوطی در المزهر این کلمه را از قول ثعالبی جزو کلمات فارسی معرب ذکر کرده است . رجوع
تاختفرهنگ مترادف و متضاد۱. تک، تهاجم، حمله، مسابقه، هجوم، یورش ≠ پاتک، ضدحمله ۲. خیز، دویدن، دو ۳. مبادله، معاوضه، تعویض ≠ معامله