تانبوللغتنامه دهخداتانبول . (اِ) گیاهی است به هند که آن را میجوند. (المنجد). تامول . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ). تنبول . (فرهنگ نظام ). هو خمرالهند یمازج ال
تانبولفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدرختچهای شبیه تاک، با برگهای پهن، سبز، و معطر. برگهای آن را میجوند، محرک اشتها است و در هند، مالزی، و هندوچین میروید.
تانبورلغتنامه دهخداتانبور. (اِ) بزعم «دوپنی » نویسنده ٔ فرهنگ فرانسه از کلمه ٔ «تمبور» عربی و اسپانیولی گرفته شده ولی نویسندگان فرهنگهای متأخر فرانسوی آن را از تبیر (تبیره ٔ فارس
نکتانبلغتنامه دهخدانکتانب . [ ن ِ ن ِ ] (اِخ ) نام دو تن از فراعنه ٔ مصر است :نکتانب اول (ابوریحان این نام را «ناقاطانباس » ضبط کرده است ): از فراعنه ٔ سلسله ٔ سی ام مصر و به روای
تجانبلغتنامه دهخداتجانب . [ ت َ ن ُ ] (ع مص ) دور شدن از کسی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تجنب . (زوزنی ). دور شدن . (آنندراج ) (