تانگولغتنامه دهخداتانگو. (اِ) تانگر. (ناظم الاطباء). سرتراش را گویند. (برهان )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). مزین . (ناظم الاطباء). || حجام . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی
تانگولغتنامه دهخداتانگو. [ گ ُ ] (اِسپانیولی ، اِ) کلمه ای است اسپانیولی که به قسمی رقص دونفری اطلاق شود.
تانلغتنامه دهخداتان . (اِ) دهان باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (از فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : کوچک تانی که در حکایت ریزد همه دُرهای مکنون . عماد (از فرهنگ جهانگ
تانلغتنامه دهخداتان . (اِ) تارهای طولانی را گویند که جولاهگان به جهت بافتن ترتیب داده اند و آن را تانه و فرت و فلات نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). تار که ریسمان های طول پارچه ا
تانلغتنامه دهخداتان . (اِخ ) مرکز ناحیه ای در ایالت «رن علیا» و بر کنار رود «تور» واقع است . دارای 6557 تن سکنه و کارخانه های نساجی و بافندگی و نخ ریسی است . از آثار تاریخی آن
تانلغتنامه دهخداتان . (ضمیر) ضمیر مخاطب و جمع مخاطب هم هست همچو: خودتان و همه تان . (برهان ) (آنندراج ). ضمیر جمع مخاطب است بمعنی شما و شما را که ملحق به اسماء و افعال میشود مث