تلالغتنامه دهخداتلا.[ ت ِ ] (اِ) بمعنی ذهب که فارسیان عربی دان به طاء نوشته اند. از عالم طپیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
تلاجلغتنامه دهخداتلاج . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) بانگ و مشغله . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 54) (از فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (برهان ) (اوبهی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطب
تلاوکلغتنامه دهخداتلاوک . [ ت َ وُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بندرج که در بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).