تیلماچیلغتنامه دهخداتیلماچی . (اِ مرکب ) ترجمان ؛ یعنی زبانهای مختلف فهم کند و هر یکی را بزبان وی فهم کند. (آنندراج ). مترجم و ترجمان . (ناظم الاطباء). صاحب منتهی الارب کلمات ترجما
تالمالغتنامه دهخداتالما. (اِخ ) فرانسوا - ژوزف . ایفاکننده ٔ نقش های تراژدی در پاریس . وی بسال 1763 م . متولد شدو در همانجا بسال 1826 م . درگذشت . پدرش دندانساز بود و او هم ابتدا
تلماءلغتنامه دهخداتلماء. [ ت ِ ل ِم ْ ما ] (ع مص ) برگردیدن گونه ٔ کسی یا گندمگون گشتن او. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
تلماکوسلغتنامه دهخداتلماکوس . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) تلماک . پسر اولیس بود. پدرش او را در خردسالی رها کرده بمحاصره ٔ شهر تریا شتافت و تلماکوس بیست سال دور از پدر بسر برد و سرانجام چون