تزوعلغتنامه دهخداتزوع . [ ت َ زَوْ وُ ] (ع مص ) دور شدن گوشت از پی .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دور گشتن گوشت از عصب . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
جُرم جعلوتزویر رایانهایcomputer manipulation crimeواژههای مصوب فرهنگستانهر عملی که برای تغییر دادهها یا ورود دادههایی بهمنظور کلاهبرداری یا اختلاس در یک سامانۀ الکترونیکی صورت گیرد
تَزْعُمُونَفرهنگ واژگان قرآنمي پنداريد (زعم به معناي مطلق اعتقاد است ، ليکن بيشتر در اعتقاد باطل استعمال شده)
توزيعدیکشنری عربی به فارسیگردش , دوران , انتشار , جريان , دوران خون , رواج , پول رايج , تيراژ(روزنامه يامجله) , پخش , توزيع , تقسيم , اعطا , تقدير , وضع احکام ديني در هر دوره و عصر , عدم