تذولغتنامه دهخداتذو.[ ت َ ذَ / ذُو ] (اِ) جانوریست سرخ رنگ و پَردار که بیشتر در حمامها و متوضا میباشد و او را بعربی ابن وردان گویند. (برهان ) (آنندراج ). ابن وردان ، که جانوریس
تذویحلغتنامه دهخداتذویح . [ ت َذْ ] (ع مص ) پراکنده کردن شتران را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). || پریشان و متفرق گردانیدن مال را. (منتهی الا
تذئیبلغتنامه دهخداتذئیب . [ ت َ ] (ع مص ) گیسو ساختن برای غلام . (منتهی الارب ). گیسو ساختن برای کودک . (ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). || ذِئْبَة ساختن برای پالان . (منت
تذویدلغتنامه دهخداتذوید. [ ت َذْ ] (ع مص ) مبالغه ٔ ذود. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). راندن و دور کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تذویللغتنامه دهخداتذویل . [ ت َذْ ] (ع مص ) نوشتن ذال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).