تجنب کردنلغتنامه دهخداتجنب کردن . [ ت َ ج َن ْ ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرهیز کردن . پرهیزیدن : از این خیال محال تجنب کن . (گلستان ). و رجوع به تجنب نمودن شود.
تجنب نمودنلغتنامه دهخداتجنب نمودن . [ ت َ ج َن ْ ن ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تجنب کردن . پرهیزیدن . پرهیز کردن : هرکه درگاه ملوک را لازم گیرد و از تحمل رنجهای صعب ... تجنب ننم
تجنبلغتنامه دهخداتجنب . [ ت َ ج َن ْ ن ُ ] (ع مص ) اجتناب . (تاج المصادر بیهقی ). به یک سو شدن . (دهار). دور شدن . (ترجمان عادل بن علی ). دور شدن از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم