تَمُورُفرهنگ واژگان قرآنحرکاتي مانند دود انجام ميدهد (پيچ وتاب ميخورد و در فضا محو ميشود.کلمه مور که مصدر فعل تمور است ،به معناي تردد درآمد و شد است ، نظير کلمه موج که آن نيز به همين م
تؤمورلغتنامه دهخداتؤمور. [ ت ُءْ ] (ع اِ) نشان که از سنگ و جز آن در بیابانها سازند. (از تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کسی : ما بالدار تؤمور؛ ای احدٌ. (اقرب الم