توربلغتنامه دهخداتورب . (فرانسوی ، اِ) از زغالهای سوختنی است که از تغییر و دگرگونی مواد نباتی در زیر آبها بوجود می آید. از اقسام زغال سنگ است ، از خزه های مخصوصی تشکیل شده که نو
توربلغتنامه دهخداتورب . [ ت َ رَ ] (ع اِ) لغتی است در تراب . (منتهی الارب ). مرادف تراب ؛ یعنی خاک . (ناظم الاطباء). رجوع به تراب و توراب شود.
توربفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ.) نوعی زغال طبیعی به رنگ قهوه ای تیره که صدی پنجاه تا صدی شصت جزو کربن دارد و از خزه ای مخصوص تولید می شود.
توربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ب، میل، انحراف، افتادگی، کجی، تمایل، شیب▼، خَم قیقاج، زیگزاگ، اعوجاج، زاویهدار بودن، پیچوتاب لوزی
تجوربلغتنامه دهخداتجورب . [ ت َ ج َ رُ ] (ع مص ) پایتابه پوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جوراب پوشیدن . (از قطر المحیط).
تجربةلغتنامه دهخداتجربة. [ ت َ رِ ب َ ](ع مص ) آزمودن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).تجریب . آگاهی یافتن و آزمودن کسی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). رجوع به تجربت
تجربةدیکشنری عربی به فارسیسنجش , ازمايش , امتحان , عيارگري , طعم و مزه چشي , مزمزه , کوشش , سعي , سنجيدن , عيار گرفتن , محک زدن , کوشش کردن , چشيدن , بازجويي کردن , تحقيق کردن , اروين ,