توپوگرافیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنقشهبرداری از موقعیت طبیعی، محلی، یا ناحیهای با شرح چگونگی آن.
توپلغتنامه دهخداتوپ . (اِ) لغت فارسی است در اردوی هندی مستعمل و آن یکی از آلات جنگ است که از هفت جوش ریزند و به عربی آنرا مِدْفَع... و به فارسی بادلیج ... گویند... در بعضی از ت
توپکلغتنامه دهخداتوپک . [ پ َ ] (اِ) مخزن و گنجینه و انبارخانه و صندوق پول . (ناظم الاطباء). رجوع به توتک شود.