تواجدلغتنامه دهخداتواجد. [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) جُستن و یافتن . (آنندراج ). || وجد خواستن به تکلف . اظهار وجد کردن بدون بودن آن . (از تعریفات جرجانی ) (از اقرب الموارد).
تواجدفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (تصوف) طلب یا اظهار وجد کردن از روی تکلف.۲. [قدیمی] اظهار وجد و شادمانی کردن؛ شور و وجد کردن.
تجاودلغتنامه دهخداتجاود. [ ت َ وُ ] (ع مص ) تجاود القوم ؛ نگریستن که کدام یک از اینها حجت نیکو دارد. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
توأدلغتنامه دهخداتوأد. [ ت َ ءَ ] (ع اِمص ) (از «ؤد») آهستگی و درنگی . تؤدة [ ت ُ ءَ دَ / ت ُءْ دَ ] مثله . (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). رزانت و تأنی . (از اقرب الموارد)
تُرَاوِدُفرهنگ واژگان قرآندرخواست کامجويي مي کند-خلاف اراده طرف مقابل را اراده مي کند(در اصل از کلمه رود به معناي تردد و آمد و شد کردن به آرامي است )