کیفیت اطلاعاتinformation quality, IQ 1واژههای مصوب فرهنگستاندقت و جامعیت و روزآمدی و سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری
هضوملغتنامه دهخداهضوم . [ هََ ] (ع اِ) آنچه طعام بگوارد. (یادداشت مؤلف ). داروی گوارش . (منتهی الارب ). هاضم . (اقرب الموارد). || (ص ) آنکه بسیار خرج کند مال را. (منتهی الارب )
هضوملغتنامه دهخداهضوم .[ هَُ ] (ع اِ) ج ِ هضم [ هََ / هَِ ] . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هضم [ هََ / هَِ ] شود.
مجهضلغتنامه دهخدامجهض . [ م ُ هََ ] (ع ص ) بچه ٔ افتاده . (منتهی الارب ). بچه ٔ سقط شده و از شکم افتاده . (ناظم الاطباء).
مجهضلغتنامه دهخدامجهض . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) ناقه که بچه ٔ تمام خلقت افکند که پشم برآورده باشد. ج ، مجاهیض . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ناقة مجهض ؛ماده شتری که بچه تمام
هَضِيمٌفرهنگ واژگان قرآنبه هم چسبيده - انبوه و با طراوت و لطيف (کلمه هضيم به معناي درختان تو در هم و سر بهم کشيده است)