هدنةلغتنامه دهخداهدنة. [ هَُ ن َ ] (ع اِ) تن آسانی . (منتهی الارب ). || آرامش . آرام گرفتن . (مصادر اللغة زوزنی ). سکون . (اقرب الموارد). || آشتی و صلح . (منتهی الارب ). مقابل ن
هدنجلغتنامه دهخداهدنج . [ هََ دَ ] (اِ) اسب خنگ را گویند یعنی اسبی که موی او سفیدباشد. (برهان ). ظاهراً برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هدنگ . رجوع به ه