همگذاری بدنهbody assembly, body framing 2واژههای مصوب فرهنگستانمتصل کردن اجزای مختلف بدنه به یکدیگر
همگذاریassembly 2واژههای مصوب فرهنگستانترجمۀ خودکار برنامهای رایانهای از زبان نمادین به زبان ماشین
همگذاری کردنassembleواژههای مصوب فرهنگستانترجمه کردن یک برنامۀ رایانهای، از زبان همگذاری به زبان ماشین
زبان همگذاریassembly languageواژههای مصوب فرهنگستانزبان برنامهنویسی سطح پایین و نمادین که در آن دستورها با اسامی کوتاه و یادآور (mnemonic) نوشته میشود
برنامه به زبان همگذاریassembly language programواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای که به زبان همگذاری نوشته شده باشد