اِحْتَفَظَ بِمقْعَدِهِ في مَجلِسِ الشَّعبِدیکشنری عربی به فارسیکرسي خود را در مجلس شورا (نمايندگان) حفظ کرد (از دست نداد)
کَهْجُلگویش گنابادی در گویش گنابادی خوشه هایی از گندم را گویند که نیم کوفته باقی می ماندند و باید پس از غربال کردن مجددا با «خوشِه کَو» (خوشه کوب) کوبیده شوند.
ججه لولغتنامه دهخداججه لو. [ ج ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق از بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. این ده در پنجاه هزارگزی شمال خاوری مشکین شهر و پنجهزارگزی شوسه ٔ گرمی به اردبی
افتادنگویش خلخالاَسکِستانی: egənəst.e دِروی: e.gən.əs.en شالی: bargənəs.an کَجَلی: ara.kat.an کَرنَقی: jəgənəs.an کَرینی: jigənəs.an کُلوری: bargənəs.an گیلَوانی: egənəs.i لِرد