هجینلغتنامه دهخداهجین . [ هََ] (ع ص ) ناکس . (منتهی الارب ). لئیم . (اقرب الموارد). || فرومایه از هر چیز. (منتهی الارب ). || آن که پدرش آزاد و مادرش پرستار باشد. (منتهی الارب ).
کوه گینلغتنامه دهخداکوه گین . (ص مرکب ) به معنی خداوند و صاحب و بزرگ باشد. (برهان ) (آنندراج ). خداوند و صاحب و بزرگ مردم . (ناظم الاطباء). لغتاً به معنی با وقار و ثبات همچون کوه .
کهوینلغتنامه دهخداکهوین . [ ک ُهَْ ] (ص ) کهنه . (ناظم الاطباء). || پیر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
هوینلغتنامه دهخداهوین . [ هَُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردانگه ٔ بخش هوراند شهرستان اهر، دارای 109 تن سکنه . (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).