هورشیدلغتنامه دهخداهورشید. (اِ مرکب ) آفتاب . خورشید. هور به معنی آفتاب و شید نور است . (از انجمن آرا).
هورشیدفرهنگ نامها(تلفظ: hur šid) (هور = خورشید + شید = آفتاب) ، نور خورشید ، آفتاب ؛ (به مجاز) زیباروی تابناک .
گوهرشیدفرهنگ نامها(تلفظ: go(w)har šid) گوهر درخشان ، مروارید روشن ، گوهر و نژاد پاک ؛ (به مجاز) نهاد و سرشت روشن (روشن ضمیر) .
جوجهفرهنگ انتشارات معین(جِ) (اِ.) 1 - نوزاد پرندگان . 2 - نوزاد مرغ خانگی . ؛~ سوخاری خوراکی که تکه های جوجة مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند. ؛ ~ کباب خوراکی از ق
هجوفرهنگ انتشارات معین(هَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .)بدگویی ، سرزنش . 2 - مذمت به شعر. 3 - (اِ.) حرف یا چیز بیهوده .