هوفاریقونلغتنامه دهخداهوفاریقون . [ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی نام دوایی است که آن را دارمی رومی گویند و آن حبی باشد سرخ به رنگ سماق بغدادی و به عربی رمان الانهار خوانند. عرق النسا را
هوفاریقونفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی با ساقۀ کوتاه، برگهای سرخ، و گلهای زرد یا سفید چتری شبیه گل شبت، که تخمهای آن در غلاف دراز قرار دارد. در طب قدیم جهت رفع تنگی نفس، سل، و درد سینه بهکا
جوجهفرهنگ انتشارات معین(جِ) (اِ.) 1 - نوزاد پرندگان . 2 - نوزاد مرغ خانگی . ؛~ سوخاری خوراکی که تکه های جوجة مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند. ؛ ~ کباب خوراکی از ق
هجوفرهنگ انتشارات معین(هَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .)بدگویی ، سرزنش . 2 - مذمت به شعر. 3 - (اِ.) حرف یا چیز بیهوده .