اغریوسلغتنامه دهخدااغریوس . [ اَ وَ ] (اِ) بیونانی صحرا و بیابان را گویند. (آنندراج ) (برهان ).مأخوذ از یونانی . صحرا و بیابان . (ناظم الاطباء). || قثاءالحمار است . (فهرست مخزن ا
لوطوس اغریوسلغتنامه دهخدالوطوس اغریوس . [ اَ ] (معرب ، اِ مرکب ) حَباقی . ذُرق . حندوقی بری . به یونانی حندقوقای بستانی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
طوطاق اغریوسلغتنامه دهخداطوطاق اغریوس . [ اِ ] (معرب ، اِ مرکب ) لغتی است یونانی و معنی آن بعربی حماض البری است و آن رستنی باشد که حماض البقر و سلق بری هم گویند و آن را حماض اغریون هم خ
اغریلغتنامه دهخدااغری . [ اُ ] (اِ) ترکی است . دزد. چنانچه از نصاب ترکی و از اهل زبان بتحقیق پیوسته . (آنندراج ). دزد. (ناظم الاطباء). دزد. اوغری . (فرهنگ فارسی معین ).- باز اغر