erasedدیکشنری انگلیسی به فارسیپاک شده، پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن
heroizedدیکشنری انگلیسی به فارسیقهرمانانه، قهرمان و پهلوان شدن، خود را پهلوان وانمود کردن، قهرمان و پهلوان وانمود کردن